مجموعه اشعار خسرو گلسرخی

خسرو گلسرخی
به کوشش کاوه گوهرین

مجموعه اشعار خسرو گلسرخی
در این مجموعه اشعار خسرو گلسرخی به کوشش کاوه گوهرین جمع آوری شده است.
خسرو گلسرخى «عبدالحسين»، شاعر و نويسندهى مردمى، زادهى دوم بهمن 1322 شمسى در شهر «رشت» است. پدرش «قدير» كارمند عدليه، انسانى آزادانديش و مادرش بانو «شمسالشريعه وحيد» كه در سال 1374 هجرى شمسى، بدرود حيات گفت.
اين چاپ از مجموعه اشعار زندهياد خسرو، چندين شعر نويافته دارد.
اينك خواننده، مجموعهى كامل سرودههاى خسرو گلسرخى را پيش روى دارد. چاپ اين شعرها در روزگار ما، تلاشى است براى شناساندن وجهى ديگر از سيماى ادبيات معاصر ايران و اين بدان معنى نيست كه تمام نوشتهها و سرودههاى خسرو، تهى از هرگونه كاستىاند اما نكتهى بديهى اين است كه آثار سياسى، ادبى بيشتر تأكيد بر پيامى دارند كه در آن مستتر است تا ساخت و تكنيك. و اينگونه است كه بعضى ضعفها و شعارزدگىها در شعرهاى خسرو ره يافته است… ولى كيست كه انكار كند همين آثار، آينهاى زلال براى انعكاس دورهاى از حيات سياسى و فرهنگى مايند؟

 

245,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 530 گرم
ابعاد 18.5 × 14.5 سانتیمتر
پدیدآورندگان

خسرو گلسرخی, کاوه گوهرین

نوبت چاپ

چهارم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

271

سال چاپ

1402

موضوع

شعر معاصر فارسی

تعداد مجلد

یک

وزن

530

گزیده ای از مجموعه اشعار خسرو گلسرخی:

و شكنجه به عناد سيه اش همچو سيه زندان هاش
دمبدم مى فشرد دندان هاش
و طمع هرزه درآ
كرده همه چشمان كور
همچنانى كه، حق غيرخورى، گوش كسان ساخته كر
و همه روى جهان كرده سياه
و تبهكاران مقبول پى سود خود با پيكر اشباع شده
صف بيآراسته اند،
و مددكاران مردود پى سود دگران
با كفى نان به مدد برخاسته اند

در آغاز این کتاب می خوانیم:

پيش سخن

خسرو گلسرخى «عبدالحسين»، شاعر و نويسنده ى مردمى، زادهى دوم بهمن 1322 شمسى در شهر «رشت» است. پدرش «قدير» كارمند عدليه، انسانى آزادانديش و مادرش بانو «شمس الشريعه وحيد» كه در سال 1374 هجرى شمسى، بدرود حيات گفت زنى فاضله از فرزندان مرحوم علامه شيخ محمد وحيد خورگامى بود. مرحوم وحيد يك روحانى مبارز و از همرزمان «ميرزا كوچك خان جنگلى» بود كه در محضر علمايى همچون «آخوند خراسانى» و «آقا ضياءالدين عراقى» تلمذ كرده بود…
خسرو، در كودكى (حدود 2 سالگى) پدرش را از دست داد و به همين دليل مادرش، او و برادر نوزادش «فرهاد» را تحت سرپرستى پدربزرگ مادرىاشان علامهى وحيد قرار داد.
زندگى و تحصيل در كنار يك روحانى وارسته كه از بازماندگان نهضت جنگل بود و شنيدن حكايتهايى از راه و رسم مبارزهى جنگلىها، روح و جان شوريدهى خسرو را با عدالتخواهى آشنا كرد و بعدها ستايش از جنگلىها را در شعرش متجلى ساخت.

پس از وفات مرحوم وحيد به سال 1341 ه .ش. خسرو كه دوران تحصيل ابتدايى را در مدرسهى «سنايى» و دوران دبيرستان را در مدرسهى «حكيم نظامى» شهر قم به پايان رسانده بود همراه مادر و برادر، راهى تهران شد. روزها كار مىكرد و شبها درس مىخواند و در كنار آن به شعر كه اصلىترين مسئلهى ذهنى و ادبىاش بود پرداخت و نيز نقدهايى دربارهى ادبيات معاصر در نشريات آن دوره منتشر كرد. بيشتر نوشتههاى خسرو از حدود سالهاى 1344 در نشرياتى چون اطلاعات، كيهان، آيندگان، نگين، بازار رشت، فردوسى، پرچم خاورميانه، بررسى كتاب، گزارش كتاب، و جُنگهايى ادبى از جمله صدا (خرمآباد)، سهند (تبريز) چاپار، نمونه، فصلهاى سبز، پويا و امسال چاپ شدهاند.
خسرو زبان فرانسه را از دايىاش (على وحيد) آموخت و از همين زبان مبادرت به ترجمهى آثارى كرد كه مهمترين آن مقالهاى از «لوسين گلدمن»، نظريهپرداز رومانيايىالاصل فرانسوى بود كه در جُنگ چاپار منتشر شد و براى نخستين بار وى را به جامعهى ادبى ايران شناساند. به سال 1348 ه .ش. با خانم «عاطفه گرگين» شاعر و مترجم ازدواج كرد كه حاصل اين زندگى فرزندى بهنام «دامون» است كه هماكنون مردى است با تحصيلات دانشگاهى در رشتهى جامعهشناسى از دانشگاه پاريس…
گردآورى و تدوين مجموعهى كامل مقالات و نقدها و مصاحبهها و اشعار او نيز تلاشى بود تا اينكه سيماى ادبى او بيشتر نمايانده شود. گو اينكه آثار ادبى خسرو نيز به دليل جان و فكر شيفته و آرمانگراى او، همچون آينهاى اوضاع سياسى و اجتماعى و فرهنگى روزگارش را بازمى تابد.
در تاريخ ادبيات ايران، شعر اجتماعى و سياسى، همواره مخاطبان خود را داشته است. حبسيههاى مسعود سلمان و بعضى قصايد خاقانى از جمله قصيدهى ترساييه و آثار مولوى، حافظ، سعدى و چهرهى شگفت ادبى قرن هشتم «عبيد زاكانى» با اينكه زمينهى طنز و هزل را براى افشاى صاحبان زور و زر و تزوير برگزيده، نمونههايى از ادبيات سياسى و اجتماعى فرهنگ ايران هستند. در روزگارى نزديكتر به ما، ادبيات دوران انقلاب مشروطه و پس از آن، چهرههاى درخشانى همچون «ايرج ميرزا»، «عارف قزوينى»، «بهار»، «دهخدا»، «فرخى يزدى»، «نسيم شمال»، «ميرزاده عشقى»، و سرانجام «نيمايوشيج» را دارد.
نيما، با ايجاد دگرگونى در ساخت و محتواى شعر سنتى، بهواقع شعر اجتماعى و سياسى ايران را هويتى ديگر بخشيد و ابزارى به دست شاعران پس از خود سپرد تا اينكه بتوانند دلآسودهتر به جهان پيرامون خود بنگرند، حاصل مبارك اين تجدد و نوگرايى، ظهور بزرگانى همچون اخوان ثالث، شاملو، فروغ و كسرايى در شعر معاصر بود كه وامدار مكتب شعر نيمايى بودند…
گلسرخى، با عنايت به پيشينهى درخشان ادبيات ايران، لزوم نوگرايى در شعر و ديدگاههاى نيما را در بعضى نوشتههايش تبيين كرد كه از
اساسىترين مقالات او نوگرايى و حقيقت خاكى براى دسترسى خواننده بدان، در ابتداى مجموعهى كامل شعرهاى وى درج مىشود تا قبل از خوانش سرودهها، خواننده را با ديدگاه و نوع نگرش او به شعر نيمايى، آشنا سازد.
خسرو بهعنوان شاعر و منتقد، در دوران فعاليت ادبىاش، هرگز در دام موجسازان حرفهاى و تفننگرايان در ادبيات نيفتاد و همواره به واژهها و كلمات بهعنوان ابزارى مقدس براى آگاهى مخاطب نگريست و همين مسئله سبب گرديد كه بعضى متشاعران با او از در ستيز درآيند و به انكار او بكوشند.
حكومت سفاك پهلوى و ساواك نيز با پروندهسازى و دستگيرى جمعى از هنرمندان و روشنفكران بر آن شد كه صداى اين شاعر مردمى را
خاموش كند، اما دفاعيات شجاعانهى او و همرزمش كرامت دانشيان، اين نمايش رسوا را با شكستى بزرگ مواجه كرد و دستگاه تبليغاتى حكومت را به هزيمت واداشت.
در سحرگاه 29 بهمن 1352 گلولهى دژخيمان بر سينهى ستبر اين دو فرزند مردم نشست. آنان شقايقى با داغ زاده بودند.

ة ة

اينك خواننده، مجموعهى كامل سرودههاى خسرو گلسرخى را پيش روى دارد. چاپ اين شعرها در روزگار ما، تلاشى است براى شناساندن وجهى
ديگر از سيماى ادبيات معاصر ايران و اين بدان معنى نيست كه تمام نوشتهها و سرودههاى خسرو، تهى از هرگونه كاستىاند اما نكتهى بديهى اين است كه آثار سياسى، ادبى بيشتر تأكيد بر پيامى دارند كه در آن مستتر است تا ساخت و تكنيك. و اينگونه است كه بعضى ضعفها و شعارزدگىها در شعرهاى خسرو ره يافته است… ولى كيست كه انكار كند همين آثار، آينهاى زلال براى انعكاس دورهاى از حيات سياسى و فرهنگى مايند؟
اين چاپ از مجموعه اشعار زندهياد خسرو، چندين شعر نويافته دارد كه دسترسى بدانها را مديون لطف و ياورى خانم «صبحى» كه پدر ايشان از دوستان دوران نوجوانى خسرو بوده است و نيز كريم رجبزاده «شاعر» و رضا علىپور متعلّم «سينماگر» هستم. سپاس بر آنان.
مىماند ياد و سپاسى هميشگى از دو يار ديگر، نخست رضا نوزاد كه روز و روزگارش خوش و دراز باد و محمدتقى صالحپور كه ديگر نيست ليك يادش با ماست و بىاو سخت تنهاييم و همچنان دوره مىكنيم روز را و هنوز را…
كاوه گوهرين
تهران / بهمن 1389

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مجموعه اشعار خسرو گلسرخی”