دیوان حسرت همدانی

محمد تقی حسرت همدانی

به تصحیح رضا عبداللهی

دیوان حسرت همدانی
دیوان حسرت همدانی از شاعران سده سیزدهم که به تصحیص و مقدمه رضا عبداللهی است.
حسرت همدانى متخلص به حسرت، كه تذكرهنويسان به اسامى محمدتقى، علىنقى، نقى و ملامحمد تقى از او ياد كردهاند، از شاعران سده سيزدهم و معاصر با فتحعلى شاه قاجار است.
«من اين ديوان و دفتر جمع حسرت
به عهد دولت قاجار كردم»
در جايى ديگر گفته است :
«به عهد دولت فتحعلى شاه
كه شاهان را به شاهيش افتخار است»
اصل و نسبش متعلق به همدان بود و اجدادش در آن حوالى به امر قضا روزگار مىگذرانيدند.
«حسرت ز من از دانش و فرهنگ بپرسيد
هستم همدانى ولى هيچ ندانم»

20,000 تومان

ناموجود

شناسه محصول: 94009 دسته: , برچسب: , , ,

جزئیات کتاب

وزن 500 گرم
ابعاد 24 × 17 سانتیمتر
پدیدآورندگان

رضا عبداللهی, محمد تقی حسرت همدانی

SKU

94009

نوبت چاپ

یکم

شابک

978-964-351-632-1

قطع

وزیری

تعداد صفحه

199

سال چاپ

1389

موضوع

شعر فارسی

تعداد مجلد

یک

وزن

500

 گزیده ای از کتاب دیوان حسرت همدانی

من اين ديوان و دفتر جمع حسرت
به عهد دولت قاجار كردم

به عهد دولت فتحعلى شاه
كه شاهان را به شاهيش افتخار است

 

در آغاز دیوان حسرت همدانی می خواینم:

 

 

حسرت همدانى متخلص به حسرت، كه تذكرهنويسان به اسامى محمدتقى، علىنقى، نقى و ملامحمد تقى از او ياد كردهاند، از شاعران سده سيزدهم و معاصر با فتحعلى شاه قاجار است.

«من اين ديوان و دفتر جمع حسرت
به عهد دولت قاجار كردم»
در جايى ديگر گفته است :
«به عهد دولت فتحعلى شاه
كه شاهان را به شاهيش افتخار است»

اصل و نسبش متعلق به همدان بود و اجدادش در آن حوالى به امر قضا روزگار مىگذرانيدند.

«حسرت ز من از دانش و فرهنگ بپرسيد
هستم همدانى ولى هيچ ندانم»

تذكرهها او را بىقيد، لاابالى و «آنى از جام باده و اطفال ساده فارغ نبوده»
معرفى كردهاند.
عاقبت دعوى خدايى كرد و جمعى را به دور خود جمع و گمراه نمود احمدخان بيگلربيگى او را مورد مؤاخذه قرار داد و گفت: «اين چه كارى است كه در پيش گرفتهاى و دعوى الوهيّت مىنمايى.» در پاسخ گفت: «كار را بر مردم آسان نمودهام كه چندان اظهار دلتنگى از سختگيرهاى خداى ناديده نكنند. سپس به فرمان احمدخان بيگلربيگى او را به چوب بستند.» احمدخان به او گفت: «اگر خدا هستى مرا سنگ كن.» در جواب گفت: «حوصله خدايى بيش از اينهاست.»
تذكره حديقه اماناللهى درباره وى چنين گفته است :
«… خويش را در سبك موزونان آورده. بعد از چندى به لباس فقر ملبس و داخل جريده درويشان ژندهپوش گشته در آن طريق بسيار خراب و لاابالى بوده از ملاهى و مناهى چندان احتراز نمىكرد و هميشه اوقات به محبت جوانان سيماندام گرفتار. چنانچه كانون جانش از آتش مهرويان خالى نبوده و خودش پيوسته در تسخير خسرو عشق مسخر در عالم درويشى سياحت بسيار كرده چنانكه در حين ورود به قسطنطنيه روم قصيده غرايى به نام سلطان آنجا بسته و سى هزار روپيه صله گرفت و از آنجا به عزم وطن مألوف مراجعت ]كرد[. توفيق ورود نيافته، در دارالارامنه تفليس عالم فانى را وداع…»

به گفته تذكره محمدشاهى، بعضى بر او حسرت برده و بعضى نسبتها به او دادهاند. غرض ما نوشتن اشعار خوب است نه افعال زشت.

به هر حال حسرت همدانى شاعرى است سوختهدل، كه فلسفه سوختن را در محضر پروانه آموخته است. غزلهايش به ظرافت مويرگها و به دلنشينى همولايتى عارفش، بابا طاهر همدانى، است.

اشعار سليس و جانسوزش را سينههاى عاشق در خود ضبط كرده و كشاورزان خسته در سايهسار بيد، با ترنم خيالانگيز جويباران، تكرار مىكنند.

به هر گل مىرسد مىبويد اين دل
نمىدانم كه را مىجويد اين دل
به ياد طره آشفتهمويى
چه مويه روز و شب مىمويد اين دل
به هر دشنام كز جانان نپوشد
به پاداشش دعا مىگويد اين دل
به اميد وفايت سالها شد
كه در مهر وفا مىپويد اين دل
نرويد ز و بهجز گلهاى حسرت
ندانم از كجا مىرويد اين دل

شايان ذكر است كه در بازگشت از سفر همدان به تهران با دوست بزرگوارم شادروان حضرت استاد دكتر مهدى درخشان كه از افاضل و اماثل اين روزگار است، سرگرم قرائت اشعار متقدمين بوديم و در هواى مطبوع اشعارشان اسنتشاق مىكرديم. استاد غزل مذكور را با لحنى سوخته و خيالانگيز قرائت فرمودند. بنده با آنكه مطلع اين غزل را از گذشتههاى دور شنيده و به خاطر سپرده بودم و تكرارش انبساط خاطرم را مضاعف كرده بود، پس از ختم غزل نام سراينده را پرسيدم. استاد فرمودند، سراينده اين غزل حسرت همدانى است و نسخه آن در دانشگاه ضبط و تاكنون به چاپ نرسيده است و حقير را ترغيب و تشويق به امر تصحيح ديوان حسرت همدانى فرمودند كه از حضرت ايشان سپاسگزارم.

در اختتام، اميد است كوششى كه در فراهم و احياى اين اثر بهعمل آمده و از رهگذار خيال مهجور افتاده است مورد قبول اهل خرد قرار گيرد. و هرگونه خطا و قصور كه در امر تصحيح گرديده بر حقير به ديده اغماض بنگرند كه خطا بر انسان جايز است.

برگريزان 1389
رضا عبداللهى

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دیوان حسرت همدانی”