زنانگی

زیگموند فروید

سعیده امینی کاشانی

در ادبیات روانکاوی بحث های بسیاری در باب جنسیت مطرح است که حتی امروز هم نه نمود مفهومی آن روشن است و نه کاربرد بالینی‌اش. فروید در مقاله «زنانگی» خود با مفهوم پردازی این امر که چگونه «یک زن از کودکی با موضع دوجنسی پدید می‌آید» به موضوع «معمای زنان» پرداخت. فروید نمی‌دانست «زنان چه می‌خواهند؟»؛ در قرن بیست ویکم نیز زنانگی و سکسوالیته زنانه هنوز یک معماست. «معما» زنانگی را توضیح نداد، بلکه آن را در قالب مفهومی مبهم و دو پهلو رها کرد و همین مؤید نابسندگی بخصوصی در شناخت مسائل جنسی پیرامون زنان و زنانگی بود. زمان آن رسیده است که از فانتزی «رمز و راز زنانگی» دست بشوییم. زنان ابوالهول نیستند. یا بهتر بگوییم: آنها نه کمتر و نه بیشتر از مردان چنین‌اند. هیچ رمز و رازی برای حل شدن وجود ندارد. کتاب کنونی علاوه بر رساله اصلی فروید، شامل تفسیرهای مختلفی است که نظریه پردازان برجسته مکاتب گوناگون روانکاوی و مطالعات جنسیت از مفهوم‌پردازی زنانگی ارائه کرده‌اند.

250,000 تومان

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

زیگموند فروید, سعیده امینی کاشانی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

چهارم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

285

سال چاپ

1402

موضوع

روان شناسی

وزن

350

جنس کاغذ

بالک (سبک)

کتاب «زنانگی» نوشتۀ زیگموند فروید ترجمۀ سعیده امینی کاشانی

گزیده‌ای از متن کتاب:

پیشگفتار

لتیسیا گلاسر فیورینی و گراسیلا آبلین _ ساس رز

ما در کتاب حاضر گروهی از نویسندگان روان‏کاوی معاصر را که دل در گرو مطالعات حوزۀ زنان و امر زنانه داشته‏اند، با هدف نمایاندن همگامی‏ها و ناهمگامی‏ها دربارۀ اظهارات فروید، گرد هم آورده‏ایم.

گفتمان زنان از زمان فروید بسیار تغییر کرده است. این امر مصادف با تغییرات عمیقی است که زنان و جایگاه زنانه دست‏کم در بیشتر جهان غرب تجربه کرده‏اند. پرواضح است که روش‏های پیشگیری از بارداری، روش‏های کمک‏باروری، پیشرفت در حقوق زنان، قابلیت‏های والایشیِ پیوسته آشکارتر و بازنمایی موفقیت حرفه‏ای بی‏شک به تغییر باورها دربارۀ ماهیت ابدی و دگرگون‏نشدنی زنانه انجامیده است. ما بر آنیم که شیوه‏های اثر گذاشتن یا نگذاشتن این تغییرات بر مباحثات روان‏کاوانه دربارۀ امر زنانه را روشن سازیم. این امر مستلزم از سر گرفتن این پرسش است که «زنانه» به چه معناست و آیا هرگونه حقیقت درون‏زاد در رابطه با امر زنانه صادق است یا خیر.

برای شروع، «زنانگی» (1933)، سخنرانی سی‏وسوم در سخنرانی‏های مقدماتی دربارۀ روان‏کاوی (1933الف) را برگزیدیم؛ مقاله‏ای که فروید در آن به تأمل و نیز بسط ایده‏هایی می‏پردازد که در متون پیشین مطرح شده و تصورات او دربارۀ زنانگی را بیان می‏کند.

گرچه او برخی مسائل را پایان‏نیافته برجا می‏گذارد، اما به نتیجه‏هایی هم می‏رسد که ما باید با پرسش‏های تازه در آنها بازنگری کنیم.

دربارۀ اظهارات فروید در باب رشد روانی‏‏جنسی دختران و امر زنانه به‌طور عام مباحثات زیادی درگرفته است. گرچه این موضوع شاید یکی از بحث‏انگیزترین موضوعات در آثار فروید باشد، اما بحث‏ها و جدل‏ها به جای درآمیختن در یک طرح نظری بنیادین همواره جناح‏بندی شده‏اند. درنتیجه این آثار عموماً به ملحقات نظریۀ اصلی منتسب می‏شوند که فاقد تعامل واقعی با هسته‏های نظری مورداشاره‏شان هستند.

هیچ متن یگانه‏ای نمی‏تواند دربرگیرندۀ حجم عظیم آثار پسافرویدی و روان‏کاوی معاصر در این زمینه و نیز آثاری از نظریۀ جنسیت و انواع مختلف فمینیسم باشد (این کتاب‏شناسی جامع مفصلاً در آثار گوناگون کتاب حاضر بیان شده است). به اینها می‏توان متون پدیدآمده در مطالعات اجتماعی را افزود که نیاز به کار چندرشته‏ای دارند.

با‏این‏حال، هدف مجلد حاضر آشکار کردن پراهمیت‌ترین مباحثی است که خوانش‏ متون فرویدی به آنها دامن زده.

نخست: مباحثۀ عمده دربارۀ بدیهی شمردن مردانگی اولیه در دخترها نزد فروید که به خاطر آن، دخترها تنها طی سیر بغرنجی می‏توانند به زنانگی دست یابند که رشک قضیب آن را هدایت می‏کند. این موضوع مباحثات تند و تیزی بر سر زنانگی اولیه در برابر زنانگی ثانویه و بنابراین بر سر اینکه آیا رشک قضیب اولیه است یا ثانویه ایجاد کرده. درحال‏حاضر هیچ‏گونه اجماع و اتفاق نظری دربارۀ این نکات در حوزۀ روان‏کاوی حاصل نشده است. افزون بر این، پرسش‏های دیگری هم مطرح شده: آیا رشک قضیب مفهومی است که بتوان آن را به‏طور عام دربارۀ رشد روانی‏‏جنسی زنان به کار برد؟ نسبت این مفهوم با روایت‏ها و اسطوره‏ها دربارۀ روابط مردانه و زنانه چگونه است؟ و نیز با توجه به اینکه دیگر طرح‏های نظری بدیل دیگری برای گزینۀ یگانه‏انگاری فالوسی در برابر زنانگی اولیه ارائه می‏دهند و آن هم مفهوم دوجنسی بودگی[1] روانی اولیه است، چگونه می‏توان این مفهوم را با انگاشت دوجنسی بودگی سازگار کرد؟

دوم: چگونه این حکم معروف که «آناتومی سرنوشت است» را تفسیر می‏کنیم؟ چگونه می‏توانیم حضور پررنگ‏تر امر زیستی و بدن در زنان (مثلاً در دوران قاعدگی، بارداری و یائسگی) را دسته‏بندی کنیم؟ باور ما دربارۀ نقش تعین‏بخشی‏های ژنتیک، هورمونی و ریخت‏شناختی در شکل‏گیری زنانگی چیست؟ و نیز چگونه می‏توانیم واقعیتی که نویسندگان گوناگون تماماً بر سر آن بحث کرده‏اند (یعنی این واقعیت را در نظر داشته باشیم که آناتومی نیز تفسیر شده است و در این معنا گفتمان‏ها و هنجارهای فرهنگی اثرگذاری ناگزیری دارند؟ اگرچه فروید به محدودیت‏های اجتماعی اثرگذار بر رشد روانی‏جنسی زنان اشاره کرد، اما هیچ‏گاه تبیین خود از این ایده‏ها را به پایان نرساند. همین به نوبۀ خود ما را به سوی مجموعه‏ای از مباحثات دیگر بر سر رابطۀ طبیعت و فرهنگ می‏کشاند. بر این باوریم که اگر بخواهیم از سوگیری نسبت به یکی از اصطلاحات این دوگانه اجتناب کنیم و نه در حمایت از زیستی‏نگریِ محض برآییم و نه از فرهنگ‏نگریِ محض، باید مفهوم زنجیره‏های مکمل را در این مباحثه وارد کنیم. تنها در برخوردگاه این دو متغیر است که می‏توانیم دربارۀ فصول مشترک گفتمان و هنجارهای اجتماعی با حوزۀ رانه کار کنیم.

سوم و مهم‏تر از همه آنکه: آیا مادرانگی چنان که فروید شرح داده، هدف نخستین[2] زنانگی است؟ در این صورت، برای سکسوالیتۀ زنانه جدای از مادرانگی چه جایگاهی قائلیم؟ این موضوع مسئلۀ میزان همخوانی مادرانگی با زندگی رانه‏ای را نیز به میان می‏کشد.

سرانجام، چرا از نظر فروید دست یافتن به زنانگی باید تا این حد دشوار باشد؟ آیا دختران جز عقده‏های ادیپ و اختگی انتخاب‏های دیگری دارند؟

و نیز شمار بسیاری از روان‏کاوان با ایده‏های فروید مبنی بر اینکه سوپرایگوی زنانه ضعیف‏تر از سوپرایگوی مردانه است، بدین معنا که قابلیت‏های زنان برای والایش سست‏تر است و خودمختاری و قابلیت آنها برای برنامه‏ریزی ناچیز است، مخالفت کرده‏اند.

ما در این پیشگفتار بی‏تردید بسیاری از موضوعات جدلی را کنار نهاده‏ایم که در فصول مختلف این کتاب مورد بحث قرار خواهند گرفت. بااین‌حال، برآنیم تا با اشاره به روابط میان نظریه‏های جنسیت و روان‏کاوی، هم صورت‏بندی‏ها و هم مخالفت‏ها، موضوع دیگری را یادآور شویم. نویسندگان متعددی بر سر این روابط به گفت‏وگو نشسته‏اند که به درک ما از تعین‏بخشی‏های بغرنج هویتِ جنس‏یافته[3] یاری رسانده است. این مسئله‏ که آیا نظریه‏های جنسیت بخشی از حوزۀ روان‏کاوی هستند و آیا جنسیت به سکسوالیته اولویت دارد موضوعاتی‌اند که در این کتاب به بحث گذاشته شده‏اند.

به این موارد می‏توان مسائل دیگری افزود که ما را به تأمل در باب مفهوم زنانگی فرا‏می‏خواند؛ مثل مسائل مربوط به تأهل، تجرد یا فرزندآوری.

صورت‏های جدیدی از سازمان خانواده در چارچوب چندگانگی فرهنگی[4] و جهانی‏شدن به چشم می‏خورند. در بعضی بخش‏ها زوال بزرگ‏خانواده[5] موجب وحشت از «زنانه شدن» در فرهنگ می‏شود. صورت‏های جدید سوژگی شناخته شده‏اند. همۀ این تحولات جایگاه سنتی زنان را به پرسش می‏کشد. به بیان دیگر، باید از خود بپرسیم که چگونه می‏توان این تجربیات را در نظریه گنجاند. آیا نظریه به قدر کافی دربرگیرنده است؟ در این راستا بررسی روابط پیچیده میان نظریه و تجربه اهمیت دارد.

موضوع دیگری که مجادلات تندی را متوجه خود می‏کند مازوخیسم زنانه است. گرچه فروید عمدتاً به شرح آن در مردان پرداخته، اما این اصطلاح به‌خودی‌خود به چیزی اشاره دارد که گویی در زنان ذاتی است. از دید برخی نویسندگان این بخش بنیادین دسترسی به زنانگی است. دیگران آن را برساخت فرهنگی می‏دانند.

به این مسائل می‏توان حتی موارد بیشتری افزود: در طول زندگی یک زن چه بر سر مفهوم زنانگی می‏آید؟ آیا وقتی مادرانگی در طاقت‏فرساترین وجوه خود تحقق یافته و وقتی به دلایل مختلف محقق نشده، مفهوم زنانگی یکسان است؟ از آنجا که زیبایی ظاهری ارزشی فرهنگی برای زنان است، دربارۀ فرتوتی ظاهری در میانسالی چه اتفاقی می‏افتد؟ این پرسش‏ها بر روابط ناگزیر میان زمان‏مندی و زنانگی دلالت دارند.

تمامی این پرسش‏ها نشان از مسائل پیچیده‏ای دارند که سعی‏شان روشن کردن و تعیین حدود پرسش‌های مورد بحث است. آنها به برشناساندن نقاط ضعف نظریۀ فروید می‏پردازند. هنگامی که این نقاط ضعف را بررسی می‏کنیم، ناچار باید در باب منطق بنیادین و مبانی معرفتی مفاهیم فرویدی درمورد زنان و امر زنانه تأمل کنیم.

دربارۀ برخی مباحثات که ذکرشان رفت، به گمان ما جنبه‏هایی از رشد روانی‌‏جنسی و والایشی زنان هیچ توضیح قانع‏کننده‏ای در نظریۀ فروید ندارند. به‌رغم آن، باید یادآور شویم که گرچه فروید آناتومی را سرنوشت می‏داند، اما تصور او از عقدۀ ادیپ (در معنای فرایندی که یک دختر برای دست یافتن به زنانگی باید طی کند) مؤلفه‏هایی در موافقت با این عقیده به دست می‏دهد که رشد روانی‌جنسی دختران از هرگونه تعین‏بخشیِ طبیعت‏گرایانه بس دور است. ازاین‌رو، از یک سو فروید به ساخت مسیر تبیین‏گرانه‏ای برای دسترسی به جایگاه زنانه ورای آناتومی می‏پردازد، درحالی‌که از سوی دیگر، ادیپ زنانه به مسائل بی‏جواب در این چارچوب می‏انجامد. از این حیث طرح زنانگی اولیه و نظریه‏های جنسیت، هر دو دیدگاه‏های متفاوتی درمورد این موضوع دارند.

[1]. psychic bisexuality

[2]. princeps

[3]. sexuated

[4]. multiculturalism

[5]. pater familiae

انتشارات نگاه

کتاب «زنانگی» نوشتۀ زیگموند فروید ترجمۀ سعیده امینی کاشانی

کتاب «زنانگی» نوشتۀ زیگموند فروید ترجمۀ سعیده امینی کاشانی

انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “زنانگی”