این کتاب اثری است الزاماً مبهم که حرفش بی هر شک وشبه ای برادری است و بقاء، عشق است و فداکاری، لیکن بیش از هر چیز تمثیلی است سیاسی، استعاره ای در باب نابرابری، ستمگری و ضرورت قیام در برابر اندیشه ی ناعادلانه ی همزیستی. منبعث از کابوسی است: بدخواب شده بودم. هر هفته کابوس می دیدم و از آنجا که همچون [آندره] برتون از کودکی توانایی این را دارم که به آسانی کابوس هایم را به یاد بیاورم، همیشه وقت خواب دفترچه و خودکاری کنار تختخوابم می گذارم. وقتی خواب دو مرد را دیدم که در چاهی گیر افتاده اند و راه حل باورنکردنی ای برای خلاصی از چاه به ذهنشان خطور می کند، سؤالاتی در ذهنم نقش بست: چرا چنین خوابی دیدم؟ آیا به نحوی از انحاء احساس می کنم گیر افتاده ام؟ در خانواده، در محیط کار، در جامعه؟ و با طرح این دست سؤالاتِ نوبه نو سر و شکلی به داستان دادم و با عجزم در پاسخ به آنها متن راه خود را پیدا کرد. مع هذا باید اقرار کنم از منظر من دنیای غرب که بدان تعلق دارم در بحرانی حاد، ویرانگر و دهشتناک فرو رفته است. بحرانی همه گیر که اساساً نه اقتصادی، بلکه سراپا اخلاقی بوده و هست. اروپا چه در قالب یک مفهوم و چه در قالب مجموعه ای از کشورها غالباً مایه ی شرمساری ام می شود، دروغین و درنده خوست و باور دارم که بایستی میراث عداوت های خفت بارمان را ریشه کن کنیم تا فرهنگی نوین از تفاهم و برابری بنیان نهیم و قادر به خلق فضای همزیستی انسانی تری باشیم، منتها به محض نگاهی به پیرامونمان درمیابیم که این امر از اساس آرمانگرایانه است.
ایبان رپیلا
بیلبائو _ اسپانیا _ 17 نوامبر 2016
لینک خرید کتاب :
https://negahpub.com/book/%D9%BE%D8%B3%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%A8-%D8%A2%D8%AA%DB%8C%D9%84%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%AF-%DA%86%D8%B4%D9%85-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA-66/